English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6442 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cellular unit U یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
subactivity U یکان زیردست یک قسمت یا یکان یا موسسه
organisations U یکان قسمت
serviced U قسمت یکان
organization U یکان قسمت
organizations U یکان قسمت
activity U قسمت یکان
service U قسمت یکان
activities U قسمت یکان
organic U مربوط به یک قسمت یا یکان
forcing U یکان قسمت نظامی
forces U یکان قسمت نظامی
force U یکان قسمت نظامی
activity designator U شاخص فعالیت یکان یا قسمت
installation property book U دفتر دارایی قسمت یا یکان
beach organization U یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
national command U یکان یا قسمت نظامی مربوط به هر ملت در عملیات چندکشور
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
base unit U یکان مبنا
equity accounts حساب قسمت ذیحساب حساب های اموال یکان
intercommand U داخل قسمت داخل یکان
zeroed out U ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
casual detachment U یکان جدا شده و منتظر دستوریا ماموریت قسمت جدا شده
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
force augmentation U تقویت یکان اضافه کردن به نیروی یکان
visit of courtesy U بازدیدرسمی دوستانه فرمانده یک یکان از یکان دیگر
tenant U یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
tenants U یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
parent U یکان سازمانی یکان مادر یا اصلی
combat arms U یکان رزمی یکان درگیر در رزم
detailing U شرح مفصل یکان بقیه یکان
detail U شرح مفصل یکان بقیه یکان
designations U عنوان یکان یاشخص معرف یکان
designation U عنوان یکان یاشخص معرف یکان
line replacement U یکان تعویض کننده یکان جبهه
base circle U هر قسمت اریب از یک سیلندر دایره مبنا
transfer processing U امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
tactical element U یکان رزمی یکان تاکتیکی
unit mill U سوخت استحقاقی یکان به حسب خودروهای موجودسوخت مصرفی خودروهای یکان در یک ستون
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
shadower U یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
intersectional service U قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
command information program U برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
readiness condition U وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
terneplate U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora U پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terne U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw U الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
shuttling U حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank U قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
beachmaster's unit U یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
long bone U که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
cross disbursing U انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
section U قسمت قسمت کردن برش دادن
sections U قسمت قسمت کردن برش دادن
casualty staging unit U یکان بارگیری بیماران وزخمیها درهواپیما یکان بارگیری بیماران
aeromedical unit U یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
fanfold U یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttle U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled U قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency U قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
staging unit U یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
guiden U پرچم یکان پرچم نماینده یکان
division slice U یکان استاندارد لشگری یکان لشگری
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps U قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
parts per million U قسمت در میلیون قسمت
shuttled U بمباران قسمت به قسمت
throttling U عبور قسمت به قسمت
shuttle U بمباران قسمت به قسمت
to sell in lots U قسمت قسمت فروختن
shuttles U بمباران قسمت به قسمت
shuttles U راهپیمائی قسمت به قسمت
throttles U عبور قسمت به قسمت
shuttle U راهپیمائی قسمت به قسمت
throttled U عبور قسمت به قسمت
p.p.m U قسمت در یک میلیون قسمت
shuttled U راهپیمائی قسمت به قسمت
throttle U عبور قسمت به قسمت
forward overlap U پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer U از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
formation U یکان
singly U یکان یکان
unit U یکان
units U یکان
boundaries U حدود یکان
command net U شبکه یکان
logistical command U یکان لجستیکی
organic U یکان سازمانی
detached unit U یکان مامورشده
designator code U کد تشخیص یکان
frontalier U یکان مرزی
service unit U یکان خدمات
separate U یکان مستقل
service force U یکان خدمات
force basis U مبنای یکان
command strength U استعداد یکان
composite unit U یکان مختلط
motor unit U یکان موتوری
strangle U دورافتادن از یکان
retraining command U یکان بازاموزی
boundary U حدود یکان
march unit U یکان راهپیمایی
naval activity U یکان دریایی
exempted station U یکان مخصوص
organization chart U نمودارسازمان یکان
mobility U تحرک یکان
straggler U گم شده از یکان
identification code U کدشناسایی یکان
mixed U یکان مختلط
sergeants U سرگروهبان یکان
sergeant U سرگروهبان یکان
paratroop U یکان چترباز
straggler U دورافتاده از یکان
stragglers U گم شده از یکان
muster book U دفتروقایع یکان
separates U یکان مستقل
major command U یکان عمده
joint command U یکان مشترک
separated U یکان مستقل
first seargeant U سرگروهبان یکان
distinguished unit U یکان ممتاز
fire unit U یکان اتش
stragglers U دورافتاده از یکان
intercommand U بین یکان
divisional unit U یکان لشگری
installation type U نوع یکان
troop unit U یکان صنفی
unit training U اموزش یکان
base unit U یکان پایگاهی
unit train U بنه یکان
unit supply U تدارکات یکان
motorized U یکان موتوری
combatcommand U یکان رزمی
combined arms U یکان مرکب
parent U یکان لاحق
parent U یکان اولیه
active U یکان کادر
beach organization U یکان ساحلی
administrative command U یکان اداری
pertinent U یکان لاحق
support command U یکان پشتیبانی
tactical command U یکان تاکتیکی
organizational U یکان سازمانی
shock troops U یکان ضربت
advance gruard U یکان جلودار
cavalry unit U یکان سوارزرهی
combat , echelon U یکان رزمی
troop basis U مبنای یکان
unit structure U استخوانبندی یکان
combined command U یکان مرکب
presence U فرستی در یکان
composite U یکان مرکب
air command U یکان هوایی
composite U یکان مختلط
designations U اسم یکان
single unit U یکان مستقل
designation U اسم یکان
mechanized U یکان مکانیزه
single unit U یکان منفرد
troop unit U یکان سربازدار
trained U عقبه یکان
trains U بنه یکان
trains U عقبه یکان
unit structure U سازمان یکان
train U عقبه یکان
train U بنه یکان
trained U بنه یکان
unit journal U دفتر روزنامه یکان
command U یکان قرارگاه عمده
commands U یکان قرارگاه عمده
commanded U یکان قرارگاه عمده
evader U دور افتاده از یکان
unit kilometer U مصرف کیلومتری یکان
unit strength U قدرت رزمی یکان
dispersion U تفرقه گسترش یکان
using agency U یکان استفاده کننده
unit train U بنه اماد یکان
order of battle U سازمان نیروهایا یکان
force augmentation U عناصر تقویتی یکان
link U ملحق شدن دو یکان
less than release unit U یکان منتظر حمل
grenadier U یکان نارنجک انداز
supported U یکان پشتیبانی شده
journal U دفتر روزنامه یکان
journals U دفتر روزنامه یکان
intransit U یکان در حال حرکت
identification code U رمز معرف یکان
commodores U فرمانده یکان هوایی
commodore U فرمانده یکان هوایی
Recent search history Forum search
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1time is prceious it has great
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
2Let me know when you're done.. (kiss) Im gonna get ready for you!
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
1 moves up the range
1you are in too much of a hurry.the young lady herself is fine.
1cartridge
1i was rebelling now
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com